معاونت فرهنگی مدرسه فاطمیه (س) یاسوج
فعالیتهای فرهنگی مدرسه فاطمیه(س)
فعالیتهای فرهنگی مدرسه فاطمیه(س)
سه شنبه 92/02/03
سرانجام مدرس را در 22 مهر1316 از خواف به کاشمر (ترشيز) منتقل مي کنند. رييس شهرباني کاشمر مامور قتل مدرس مي شود. اما وي به اين کار تن نمي دهد در نتيجه اين ماموريت به جهانسوزي و متوفيان و خلج واگذار مي شود. ماموران در شب دهم آذر 1316 برابر 27 رمضان 1356 قمري به سراغ ان عالم رباني مي روند و مي گويند: ماموريم که تو را مسموم کنيم. مدرس مي گويد: بسيار خوب ولي بگذاريد افطار کنم. سپس براي آنها که مسافر بودند، چاي درست مي کند. مامورين موقع افطار زهر در چاي ريخته و به مدرس مي خورانند. مدرس پس از خوردن چاي زهرالود به نماز مي ايستد اما چون سم اثر نمي کند عمامه اش را باز کرده و به گردنش مي اندازند و وي را در سن 69 سالگي به شهادت مي رسانند و جنازه را به طور محرمانه به غسال خانه مي برند و بي سر و صدا ايشان را در کاشمر به خاک مي سپارند. قبر مدرس پس از شهريور 1320و خروج رضا خان از ايران توسط اهلي محل شناسايي و مشخص گرديد.
امام خميني (ره) در 28 شهريور 1363 طي حکمي به توليت استان قدس رضوي دستور بازسازي و مرمت ارامگاه مدرس را صادر فرمودند. در بخشي از اين حکم آمده: «ملت ما مرهون خدمات و فداکاري هاي اوست و اينک که با سربلندي از بين ما رفته بر ماست که ابعاد روحي و بينش سياسي- اعتقادي او را هر چه بيشتر بشناسيم و بشناسانيم و با خدمات ناچيز خود مزار شريف و دور افتاده او را تعمير و احياء نماييم.»
سه شنبه 92/02/03
شخصي گنجشکي را گرفت و خواست او را بخورد.گنجشک گفت: اگر مرا نکشي 4 پند با ارزش به تو مي دهم. اولي را وقتي در دست تو هستم. دومي را وقتي روي درخت باشم. سومي را وقتي که در حال پرواز باشم.
صياد پذيرفت،گفت: اولي را بگو. پرنده گفت:
1- از آنچه که از دست تو رفته افسوس نخور.
2- چيزي را که ميداني با واقعيت تطبيق ندارد نپذير.
3- اي بدبخت اگر مرا مي کشتي در چيندان من مرواريدي به وزن 20مثقال مي يافتي.
صياد از ناراحتي لبها را گزيد.گفت چهارمي را بگو.
پرنده گفت: تو که پند اول و دوم وسوم مرا نپذيرفتي چگونه چهارمي را بگويم؟من با همه استخوانهايم 20 مثقال نمي شوم چگونه ممکن است که معادل ان در چيندانم بيست مثقال مرواريد باشد؟
دوشنبه 92/01/26
سنگریزهها سیاه،
آسمان کبود،
دستهای مهربان کبود،
در سیاه، سوخته، مثل سینه زمینیان، آسمان.
پهلوی زمان شکسته است.
حق دارد آسمان اگر زانو بزند این همه غم را.
سکوت، غم بزرگی است که گلوی پرندهها را میفشارد.
بعد از تو، حق دارند اگر نخوانند. بعد از تو، رد پاها به کدام سو میروند؛ وقتی مدفنت، مشام هیچ نسیمی را معطر نمیکند؟ مبادا که بیراههها، نشان تو را دوباره بخواهند از همه صراطهای مستقیم، پنهان کنند! کاش نشانهای به قاصدکها میدادی! کاش...!
تقدیم به بانوی بانوان عطای خدای سبحان
حضرت زهراسلام الله علیها
دوشنبه 92/01/26
دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
بیا به خانه ای که شکسته درش، دری بزنیم
شنیده ام که در این روزها علی تنهاست
بیا به خانه بی فاطمه سری بزنیم.