مسافر کربلا

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارساله بود . مریضی سختی گرفت .

پزشکان جوابش کردند. گفتند این بچه زنده نمی ماند.

مادرش او را نذر آقا ابوالفضل (علیه السلام) کرد. روز بعد به طرز معجزه آسایی شفا یافت! هر چه بزرگتر می شد ارادت قلبی او به قمر بنی هاشم (علیه السلام) بیشتر می شد.

در جبهه مسئول گروهان حضرت ابوالضل (ع) از لشکرامام حسین (علیه السلام) بود. خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت می کند شهید علیرضا کریمی آخرین بار که به جبهه رفت گفت: راه کربلا که باز شد بر می گردم ! ۱۷سال بعد پیکرش بازگشت . همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت!!

آمده بود به خواب مسئول تفحص گفته بود: زمانش رسیده که من برگردم !! محل حضور پیکرش را هم گفته بود!!

عجیب بود پیکرش به شهری دیگری منتقل شد. مدتی بعد او را آوردند روزی که تشیع شد روز تاسوعا بود روز حضرت ابو الفضل (علیه السلام)

گلزار شهدای تخت فولاداصفهان ، قطعه شهید علیرضا کریمی را همه می شناسند و آنهایی که به دیدار علیرضا می آیند عاشقان کربلا بخصوص عاشقان ابوالفضل (علیه السلام) اند...

و خیلی از همین عاشقان به واسطه شهید کریمی مسافر کربلا شدند..هرکسی دلش برای حرم با صفای قمربنی هاشم (علیه السلام) و آقامون امام حسین (علیه السلام)تنگ میشه شهید علیرضا کریمی را واسطه قرار میده..

برای اطلاعات از زندگی شهید علیرضا کریمی کتاب مسافر کربلا را مطالعه بفرمایید.

آیا می دانید .....؟

آیا می دانید تأثیر جمله

" این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است"

به مراتب بیشتر از جمله

" عالم محضر خدا است در محضر خدا معصیت نکنید"

می باشد

 

 

 

خدایا ما را ببخش

خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت / دری دیگر نمی داند، رهی دیگر نمی گیرد

خطــا از مـن اسـت می دانمـ .

از مـن کـــه سـال هـاسـت گـفتـــه امـ " ایــاک نــعبد "

امـا بـــه دیـگران هـمـ دلـسپــرده امـ

از مـن کـــه سـال هـاسـت گـفتـــه امــ " ایــاکَ نستَعیـن "

امــا بــه دیگران همــ تـکیــه کــرده امـ

امـا رهایـمــ نـکـن

بیـش از هـمـیشــه دلـتـنگمــ

بـــه انـدازه ی تـمامــ روزهـای نـبودنـمــ ...

خدا.....

بدون عینک ببینید

بدون عینک ببینید:

در دنیا هم مردمان خوش‌بین وجود دارد و هم مردمان بدبین و واضح است که بدبین‌ها بیشتر به چشم می‌آیند. آنها مرتباً انتقاد می‌کنند، همیشه انتظار بدترین‌ها را دارند. هرگز جنبه‌های مثبت یک حادثه و اتفاق را در نظر نمی‌آورند و دیگران همیشه می‌گویند : که از مصاحبت آنها لذت نمی‌برند همان جمله کلیشه‌ای معروف که همه آنها را شنیده‌ایم، درباره این افراد صدق می‌کند : این‌ها همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند. آیا شما هم از این دسته‌اید؟

اگر پاسخ مثبت است، بهتر است به خواندن ادامه دهید.

شما هم در اصل از این حالت راضی نیستید چرا که این نگاه تلخ و منفی به زندگی بیش از همه خودتان را می‌آزارد. می‌خواهید آن را عوض کنید اما مثل یک عادت به این عینک سیاه خو گرفته‌اید. راه حل دورانداختن این عینک آسان است اما اجرایش چندان ساده نبوده و دشوار هم هست ما به باورهای قدیمی‌مان که البته تمامی آنها درست هم نیستند عادت می‌کنیم و به واقع می‌ترسیم که سرمان را از پیله تاریک این عقاید بیرون آوریم و بزرگترین اشکال آنها این است که اجازه نمی‌دهند از زندگی لذت ببریم. مثلاً فکر می‌کنیم که هرچه در گذشته ما رخ داده آینده ما را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. به همین خاطر وقتی که در گذشته خطایی مرتکب شده یا شکست خورده باشیم، نگران می‌شویم؛ درباره تأثیر گذشته بر آینده خودمان را سرزنش می‌کنیم که چرا اینچنین خطا کرده‌ایم و می‌ترسیم که این پیشامد آینده‌مان را نیز خراب کند. بدین ترتیب با زندگی در گذشته و نگرانی برای آینده، لذت و ارزش زندگی این لحظه و امروز را از دست می‌دهیم.

حالا با این تفاسیر چگونه می‌توانیم «هنر زندگی در اکنون» را فراگیریم؟ قبل از هر چیز باید گفت که ما همیشه می‌توانیم انتخاب کنیم. انتخاب کنیم که از زندگی لذت ببریم یا این که در تلخی و افکاری تاریک روزگار را سپری کنیم. همگی مختاریم که شادی و خوشبختی را به خودمان و دیگران هدیه کنیم یا افکاری تلخ، آشوب‌زده و منفی را بر زندگی‌مان حاکم کنیم اگر می‌خواهید از این سیکل معیوب خارج شوید، نیل به شادی، خوشبختی و تفکری سالم را هدف پیش روی خود قرار دهید. هرگاه که احساس کردید، آن افکار سیاه دارند دوباره غالب می‌شوند،‌ فوراً به سوی هدفتان رو کنید.

عامل دیگری هم در خلق این عینک سیاه موثر است. وقتی ما سعی ‌کنیم افکار، اعمال و احساسات دیگران را کنترل کرده و آنها را مطابق میل خودمان کنیم، موفق نمی‌شویم و همین شکست باعث می‌شود که منفی‌بافی هم بخشی از شخصیت ما شود. بدانید که ما نمی‌توانیم دیگران را تغییر دهیم. باید طرز نگرش خود را به جهان و دیگران عوض کنیم.

راه دیگری نیز هست. اگر سعی کنیم در هر حادثه‌ای که با آن مواجه می‌شویم، هر پدیده‌ای که مشاهده می‌کنیم و هر کسی که با او برخورد می‌کنیم، نکته مثبتی کشف کنیم، چهره دنیا زیباتر خواهد شد. پیدا کردن زیبایی، از کند و کاو زشتی‌ها، لذت‌بخش‌تر و شادی‌آورتر است.

انجام یک کار دیگر هم مفید خواهد بود. اگر شادی و خوشبختی‌تان را با دیگران شریک شوید، دو چندان لذت خواهید برد. قبل از این که کسی از شما کمک بخواهد، به او کمک کنید. بدون قید و شرط و بدون انتظار هیچ پاداشی به اطرافیانتان مهربانی کرده به آنها عشق بورزید و شاید مهمترین روش حل مشکل بدبینی این باشد که یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید. این بخشش باید از ته دل باشد و فقط این نیست که بگویید : «من تو را می‌بخشم» بخشش واقعی احساس گناه، ترس، شرمندگی، خشم، افسردگی و تنفر را نابود می‌کند و آرامش، آسودگی خیال و شادی را برایمان به ارمغان می‌آورد.

دانستن نکات بالا یک چیز است و به عمل درآوردن آنها چیزی دیگر تغییر عادات و باورهای گذشته آسان نیست و به زمان طولانی نیاز دارد. اما ارزشش را دارد. اگر می‌خواهیم به آنچه که به آن ایمان داریم، عمل کنیم، پشتکار قویترین انگیزه است. کندن عینک سیاه دشوار است اما وقتی بتوانیم رنگ‌های واقعی اطرافمان را ببینیم، زندگی نیز به ما لبخند خواهد زد.

مترجم : آذین صحابی

میلاد زینت عابدان مبارک

پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال ۳۸ ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد. او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.

 

خانواده

پدر ارجمند امام سجاد علیه السلام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم تر پیشوایی واقع می شد.

سجّاد

امام باقر علیه السلام می فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی کردند مگر آن که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده ای را دور می گرداند سجده می نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می گفتند.

زینت عابدان

امام سجاد علیه السلام ، زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک خداوند است. ابن عباس در این باره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت می کند که فرمود: «هرگاه روز قیامت شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا می دهد که مایه زینت عابدان کجاست. در آن هنگام، فرزندم، علی بن الحسین با کمال سرفرازی و سربلندی در محشر ظاهر می شود و میان صفوف حرکت می کند»

امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.

مجلس امام

مردم در محضر امام سجاد علیه السلام تحت تأثیر هیبت و شکوه ایشان، یارای هرزه گویی و بیهوده گویی نداشتند، بلکه سکوتی همراه با ادب بر محلس امام حاکم بود. فَرَزْدَقِ شاعر، در وصف مجلس آن حضرت می گوید: «چشم ها از شدت حیا به زیر بود. هیچ کس سخن نمی گفت مگر آن گاه که او لب به تبسّم می گشود و در چنین وضع و حال، با فقیران و تهی دستان می نشست و غذا می خورد و آنها را به خانه خود دعوت می کرد و با ایشان مأنوس می شد».

تربیت علمی

امام سجاد علیه السلام به منظور نشر معارف والای دینی و احیای سیره پیامبر گرامی اسلام و امامان پیش از خود، تلاش های گسترده ای کرد. آن حضرت در مدت ۳۴ سال امامت خود، افراد فراوانی را تربیت کرد. در رأس این افراد، فرزند ارجمند ایشان، امام محمدباقر علیه السلام بود که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار به عهده گرفت. ایشان سنگ بنای دانشگاه اهل بیت را گذاشت و فقه گسترده شیعه را تدوین کرد. فرزندان دیگر حضرت، عبداللّه، عمر و حسین، از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بودند و به عبادت و درست کاری شهرت داشتند.

شاگردان

أبوحمزه ثمالی

ثابت بن دینار که نزد ما به أبوحمزه ثُمالی مشهور است، از شاگردان برجسته چهار امام، یعنی امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شمرده می شود. امام رضا علیه السلام در مورد فضیلت ابوحزمه می فرماید: «أبوحمزه ثمالی در زمان خودش همچون لقمان بود.» از أبوحمزه، کتاب تفسیر قرآن، کتاب النوادر، رساله حقوق و نیز دعای أبوحمزه ثمالی به یادگار مانده است.

اَبان بن تغلب

اَبان بن تغلب ریاح، یکی از بزرگان اصحاب امام زین العابدین علیه السلام به شمار می رود. او مردی والامقام و صاحب منزلت و شوکت علمی بود. ابان، مجتهدی توانا در علوم قرآنی، فقه، حدیث و ادبیّات عرب به شمار می رفت. او فیض خدمت چند امام معصوم را داشته و از امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است. حضرت امام محمدباقر علیه السلام به او فرمود: «ای ابان! در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم مثل تو در میان یارانم دیده شود.» نیز هنگامی که خبر مرگ أبان بن تغلب را به امام صادق علیه السلام دادند، فرمود: «به خدا سوگند، مرگ أبان، قلبم را به درد آورد».

رساله حقوق

رساله حقوق، سخنان والای امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه ثمالی است. حضرت در این رساله، با دقت در رفتار آدمی و بررسی تمامی جنبه های زندگی او، روابط انسان را با آفریدگار، خویشتن، خانواده، جامعه، حکومت، معلم و دیگر کسان در نظرگرفته و آن گاه حقوق و واجباتی برای او مقرّر فرموده است. حضرت، آدمی را مسئول رعایت و پاسداری از این حقوق می داند تا بدان وسیله، بنیاد جامعه اسلامی به تمام و کمال ایجاد شود و عدالت اجتماعی و تکامل و پیشرفت اجتماعی بر جامعه سایه افکند.

حق خداوند

امام سجاد علیه السلام ، رساله حقوق خود را با معرفی حق خداوند متعالی که بر تمامی حقوق برتری دارد، آغاز می کند و می فرماید: «اما حق خداوند آن است که او را بپرستی و چیزی را شریک او قرار ندهی و اگر از روی اخلاص چنین کنی، خدا بر خود مقرر کرده است که کار دنیا و آخرت تو را به عهده گیرد و آنچه از آن بخواهی، برایت نگه دارد».

ولادت جانباز کربلا مبارک باد

پیشوایان معصوم، عالی ترین نمونه رهبری در جهان هستند و همه صفات پیشوایی در وجود مبارکشان به کمال رسیده است. همچنانکه این بزرگواران در رهبری بی نظیرند، در میان پیروان شان نیز کسانی یافت می شوند که در رهروی و پیروی از پیشوایان معصوم، مرتبه ای عالی و بی نظیر دارند، به عبارت دیگر، معصومین(ع) پیروانی دارند که نمونه اعلا برای چگونه پیروی کردن از پیشوایان الهی هستند.در حقیقت، اینگونه افراد درس پیروی از معصوم را به طور عملی به دیگران می آموزند.
باب الحوائج، حضرت عباس بن علی(ع)، برترین نمونه ای است که چگونگی پیروی از پیشوای معصوم را عملاً تعلیم می دهد. شخصیت آن بزرگوار به گونه ای است که همه صفاتی را که لازمه یک پیرو واقعی است، به نحو کامل بروز داده و تجسمی از همه فضائل است.
«وفا» از مهمترین صفات انسانی است و معیاری برای شناختن نیکان است. این صفت زمانی پسندیده تر است که انسان نسبت به میثاق خدایی وفادار باشد. وفاداری نسبت به پیشوای معصوم از مهمترین مصداق وفا به میثاق الهی است و حضرت باب الحوائج عباس بن علی (ع) تا پای جان به میثاق خویش وفادار ماند. به طوری که از آن پس در تاریخ تشیع به عنوان مظهر وفا شناخته شده و وفاداری به نام آن بزرگوار مترادف گردیده است.
یکی از صحنه های شکوهمند وفاداری حضرت عباس بن علی (ع) زمانی بود که شمر لعنت اللّه علیه، به خیمه های امام حسین (ع) نزدیک شد و برای حضرت عباس(ع) امان نامه ای آورد و آن بزرگوار را صدا زد. حضرت ابوالفضل(س) از پاسخ دادن به شمر کراهت داشت لذا پاسخی به صدای شمر نداد ولی امام حسین (ع) به عباس(س) فرمود پرسش شمر را که تو را صدا می زند، بی پاسخ مگذار. حضرت باب الحوائج به دستور امام خویش در پاسخ به شمر فرمود: ای دشمن خدا، بر امانی که برای ما آورده ای لعنت باد.
یکی از مهمترین عنصری که انسان را وادار به دفاع از حق می کند، «غیرت» است. غیرت نیروی محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهی است. آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بی تفاوت نمی شنید و تا پای جان پیش می رود. گذشته از این، غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام علی(ع)، عفت مرد، به مقدار غیرت اوست.
حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند وغیرت به وجودش سرافراز است. گرچه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آن جا به نمایش گذاشتند ولی غیرت عباس بن علی(ع) در دفاع از حق برجستگی دیگری داشت. آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازی نشان داد که تاریخ نمونه ای برای آن ندارد.
شجاعت و رزم آوری عنصر دیگر شخصیت حضرت باب الحوائج است. هیبت و مهابت حضرت در کربلا چنان بود که افواج سپاه دشمن همچون رمه از برابرش می گریختند. اخلاص نیز در وجود عباس بن علی(ع) جامه کمال پوشید، آن بزرگوار همه توان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در پیشگاه ولایت و امام بر حق خویش نثار کرد.

به همین خاطر است که امام صادق(ع) هنگام زیارت قبر مطهر حضرت عباس بن علی(س) به غایت اخلاص آن حضرت تأکید می فرماید: «حضرت باب الحوائج تنها در صحنه فضائل اخلاقی و میادین نبرد قهرمان نبود، بلکه در دانش و حکمت نیز تالی معصوم و قهرمان صحنه دانش به شمار می رود.
به هر حال، جانباز قهرمان کربلا، همه صفاتی را که یک پیرو واقعی معصوم باید داشته باشد، دارا بود. او آموزگاری است که چگونگی پیروی از ولایت و جانبازی در راه حقیقت را به دیگران آموخته است. همین امر سبب شده است که در روز قیامت همه شهدا بر مقام و منزلت آن بزرگ مرد تاریخ غطبه بخورند. همچنانکه حضرت سجاد(ع) می فرماید:«عمویم عباس در پیشگاه خداوند منزلتی دارد که در روز قیامت همه شهدا غبطه اش را می خورند.
سالروز ولادت جانباز سترگ کربلا را که مظهر غیرت و شجاعت است به همه پیروان ولایت بویژه جانبازان رشید و دلاور میهنمان تبریک می گوییم.
روز جانباز فرصت مناسبی است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیری از رشادت ها و جانبازی های حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاوری ها و شجاعت های جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامی به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهای زندگی ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.