معاونت فرهنگی مدرسه فاطمیه (س) یاسوج
فعالیتهای فرهنگی مدرسه فاطمیه(س)
فعالیتهای فرهنگی مدرسه فاطمیه(س)
چهارشنبه 91/06/08
· برگزاري مراسم احياء در شب هاي قدر
به مناسبت شب هاي قدر و شهادت حضرت علي ابن ابيطالب(ع) به مدت سه شب مراسمي براي عموم بانوان شهر ياسوج در مدرسه علميه فاطميه (س) برگزار گرديد.
اين مراسم که با برنامه هاي متنوعي از جمله قرائت سوره هاي وارد شده در شب قدر، سخنراني، قرائت دعاي هاي جوشن کبير، افتتاح، زيارت امير المومنين (ع) همراه بود.
حجت الاسلام ابراهيميان در اين مراسم گفت: معرفت و تقيد ما نسبت به دين باعث ريزش رحمت خداوند مي شود. و بايد با گناه مثل غده و تيغ برخورد کنيم و از ريشه گناه را بسوزانيم تا لذت عبادت بيشترشود. وي نيز زنان را به رعايت حجاب و عفاف توصيه نمود.
اعزام مبلغين به مجالس خانگي و هيئت هاي مذهبي
در ماه مبارک رمضان طلاب مبلغ جهت تبليغ در مجالس خانگي و هيئت هاي مذهبي به سطح شهر و روستا ها اعزام شدند.
اعزام مبلغ در شب هاي قدر به زندان مرکزي شهر ياسوج
به مناسبت شبهاي قدر و شهادت حضرت علي ابن ابيطالب (ع) به مدت سه شب طلاب مبلغ اين مدرسه علميه جهت سخنراني و اجراي برنامه ها و اعمال شب هاي قدر به زندان مرکزي شهر ياسوج اعزام شدند.
پنجشنبه 91/01/03
اعزام 40 نفر از طلاب مدرسه فاطمیه سلام الله علیها یاسوج به مناطق جنوب
40 نفر از طلاب مدرسه فاطمیه سلام الله علیها یاسوج به مدت سه روز در قالب اردوی راهیان نور عازم مناطق عملیاتی جنوب شدند
فاطمه السادات رضوی مدیر مدرسه علمیه فاطمیه سلام الله علیها یاسوج گفت: این طلاب از مناطق عملیاتی هویزه، دهلاویه، فتح المبین، چزابه، فکه، شلمچه و اروند بازدید کردند.
وی هدف از برگزاری این اردو را آشنایی بیشتر با سیره و هدف شهدا عنوان کرد.
سه شنبه 90/12/23
اي بهار! کي ظهور مي کني؟
اي نسيم سرخوشي که از کرانه ها عبور مي کني! اي چکاوکي که کوچ تا به جلگه اي دور مي کني!
آي ابر غم گرفته مهاجري که خاک تيره را آشناي تند بارش شبانه بلور مي کني
اي ترنمي که پا به پاي رودها و آبشارها خلوت سواحل خموش را فضاي شور مي کني
آي راهيان! اگر از ديار يار ما عبور مي کني پرسشي کنيد از او که اي بهار! کي ظهور مي کني؟
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن
خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر
دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى
طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،
و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى
سه شنبه 90/12/23
اين نداي روح افزا و نشاط بخش خدا، چنان روح انسان را در خود غرق مي کند و به او لذت، شادي و معنويت
مي بخشد که با هيچ نعمتي برابر نيست. آري، شنيدن نداي محبوب، ندايي آميخته با محبت و آکنده از لطف،
سرتاپاي بهشتيان را غرق سرور مي کند يک لحظه ان بر تمام دنيا و آنچه در آن است برتري دارد.
چه زيباست که در آغازين لحظات سال نو با سلام ها و درود هاي قرآني سال زيبايي براي خود ترسيم و سفره
هفت سين امسال را آراسته به کلام آفريننده زيبايي ها کنيم.
سَلَامٌ عَلَي آل يَاسِينَ
سَلَامٌ هِيَ حَتَي مَطْلَعِ الْفَجْرِ
سَلَامٌ عَلَي مُوسَي وَ هَروُنَ
سَلَامٌ عَلَيْکُم بِمِا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الْدَّارِ
سَلَامٌ قُولاً مِنْ رَبِّ رَحيم
سَلَامً عَلَي نُوحٍ فِي العَالَمِين
سَلَامً عَلَي إبْراهِيم
سه شنبه 90/12/23
به نام الله پاسدارحرمت خون شهیدان
نجوای عاشقانه
سلام برشهداء ،سلام برمجنونهای وادی جنون ، سلام برقدمهایی که دروادی مقد س طوی( فاخلع نعلیک ) راشنیدند .سلام برجسمهای پودرشده و آمیخته باخاک ، سلام برپیکرهای بی پلاک و سلام برپلاکهای بی پیکر ، سلام برقمقمه های لب تشنه ، سلام برسربندهای قناسه دیده ، سلام برتفنگهای بی فشنگ ، سلام برهفت شهرعشق ، سلام بردوکوهه و فکه ، سلام برطلائیه و شلمچه ، سلام برهویزه و دهلاویه ، سلام برکرخه و اروند ، سلام برجزیره مجنون ، و سلام بر ........
ازچه بگویم آخرمنی که اسیرهواهانی نفسانی خودگشته ام ، منی که هدفم راگم کرده ام برای مطالعه زندگی تونیزوقت ندارم . دیگرحتی فرصت اندیشیدن به تورا ندارم .اصلا ازمیان این همه انسان چرامراخواندی و به مهمانی خودکشاندی ؟ ! امانه ! لحظه ای درنگ کن ! بگذاربگویم که من با همه وجوداین خوشیهاناخوشم ! بگذاراعتراف کنم که دیگرازخودم خسته شده ام من درهواهای نفسانی خودگم شده ام . بگذاریدبگویم که من ازازدحام شهرو خیابانهای مملوازآدم نماهای آن بریده ام . به من بگوییدهویت گم شده ام راازکجابیابم که دوباره گم نشود ؟ من درجستجوی آن سرچشمه ، فراز و نشیب زندگی ات راکنکاش کردم و تفسیرزندگیت راسطرسطرخواندم و درهرسطرش فضیلتی یافتم .و بالاخره یافتم بعدازپاکی ازگناه < اخلاص > همان غربالی است که اگراعمالم رادرآن بگذارندهیچ جیزبرایم باقی نمی ماند.
وای برمن ! وای که فاصله من و تو چقدرزیاداست ! امااکنون که مرابه حضورطلبیدی نخواه که بادست تهی برگردم . چرا که خودشما گفتید « مانیت کرده ایم شماکه خانه می روید با دست خالی نباشید » بگوچه کنم ؟ ازکجاشروع کنم ؟ می خواهم درهمین جا ، درهمین وادی مقدس غیرهارابگذارم و بگذرم تونیزبه کمکم می آیی ؟کمکم کن تاهمین جاخانه دلم راخانه تکانی کنم و تمام در و پنجره های شرابه « الله » مزین کنم کمکم کن که درکشوردلم فقط «الله» فرمانروایی کند و بس که اگرچنین شود دیگرهیچ چیزبرایم بی معنانخواهدبود .
گل اشکم شبی وامی شدای کاش همه دردم مداوامی شدای کاش
به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت قسمت ما می شدای کاش
آری سلام برتوکه مرابه حضورطلبیدی ، اکنون آمده ام تادروادی طوی ( قالوا بلی )ی ِ تورابه تماشابنشینم به من بگوکدام وصف والایت راشرح دهم و کدام خصیصه ات رابازگوکنم .