نقش حضرت زينب در پيش از حادثه كربلا

- نقش مديريتي اين بانو و مديريت بحران ايشان

 شاخصهای مدیریت بحران:

  • شاخص یکپارچه سازی (ولایت مداری)
  • شاخص هماهنگی و هدایتگری
  • شاخص هدف محوری
  • شاخص شفافیت
  • شاخص آینده نگری
  • شاخص واقعیت‌گرایی

شاخص یکپارچه سازی (ولایت مداری)

      وقتی اسیران را به مجلس ابن زیاد آوردند، ابن زیاد ملعون از ایشان پرسیدند: کار خدا را چگونه دیدی؟ فرمودند: خدا شهادت بر آنها نوشت و به شهادتگاه خود رفتند و به زودی با تو محاجه خواهند نمود. پس توجه کن که شکست با کیست. در آن روز مادرت به عزایت تو بنشیند فرزند مرجانه! و ادامه دادند شکر خدای را که شما را رسوا ساخت و شما را کشت و آنچه گفتید دروغ شد و شکر خدای را که ما را به پیامبرش کرامت بخشید و از هرگونه پلیدی تطهیرمان نمود و فاسق را رسوا ساخت و فاجر را تکذیب نمود و او غیر ماست. در این برخورد شخصیت، بزرگواری، شکست ناپذیری، کوچک بودن دنیا و مقام ریاست آن در دید زینب (س) متجلی است (محدث قمی، 1440، ص 408). ایشان با این جملات کوبنده باز هم بر این اصل تأکید می کند که ولایت مسلمین از آن خاندان اهل بیت (ع) می باشد و یکپارچگی و سعادت مسلمین در پیروی از این خاندان است.  

شاخص هدایتگری

      حضرت زینب علیهاالسلام حرکت و هدایت انسان ها را بدون امام علیه السلام سکون و هلاکت می دانست و زمام داری زیان آلود نااهلان را باعث دور ماندن توده ها از صراط مستقیم می دید. بدین علت دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسئولیت های خویش قرار داده بود و با تمام توان بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زر مداران و زور محوران در قالب خطایه می پرداخت . وی چون دست پرورده زهرای اطهر علیها السلام بود درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفته بود. از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت از طریق نفی اتهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود چه در دوران امامت امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام که حتی در چند مورد از جان امام سجاد علیه السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود(نساجی جامخانه، اسماعیل؛ماهنامه مبلغان) و (محلاتی، ذبیح ا... ، ص57).

شاخص هدف محوری

      شاخص هدف محوری در واقعه کربلا به خونهای ریخته شده شهیدان اشاره دارد. خونی که در راه خدا ریخته می شود بی مقدمه و بی هدف نیست، هدف و پیام دارد، خونش ایثار شهید است و پیامش مربوط به بازماندگان، و آنچنان پیام آوران کربلا رسالت خود را به انجام رساندند که قلبهای خفته را بیدار و دلهای مرده را زنده ساختند و فرصت تحریف و دگرگون کردن قضایا را از دست دشمن گرفتند. حتی کوچکترین حادثه که در کربلا واقع شد در تاریخ منعکس گردید. که در رأس پیام آوران زینب (س) و امام چهارم (ع) بودند. طبیعی است چون مصلحت بود که امام چهارم (ع) از خطرات مصون ماند ریاست این کاروان بر عهده زینب (س) بود و او سازماندهی اسیران و هدف مند کردن این اسارت را بعهده داشتند(همان، ص54).

 

شاخص شفافیت (فصاحت و بلاغت)

      علم و آگاهی همراه با فصاحت از ویژگی هایی است که بندرت در کسی جمع می شود ولی این خصوصیات در حضرت زینب جمع بود. (همان، ص 52) ایشان با علم و بیان فصیحی که داشتند، بطور شفاف ظلم و عداوت یزید و حکومت یزیدیان را برملا ساختند و باعث آگاهی مسلمین از واقعیت کربلا گشتند.

      حضرت زینب (س) رسالت داشتند که پیام خون شهیدان را برسانند و اهداف بلند عاشورا را ذکر کنند. ایشان با گفتار شفاف خود دشمن را رسوا ساختند و سعی داشتند که با توبیخ شدید مردم آنها را از کرده خود پشیمان نمایند. آنچنان سخن گفتند که تار و پود حکومت از هم گسست و کاملاً صحنه را به نفع نهضت و بر علیه تبهکاران حاکم عوض کرد. (محدث قمی، 1440، ص 396)

 

شاخص آینده نگری و واقعیت‌گرایی

      آنچه پس از شهادت امام حسین (ع) نگذاشت خون آن حضرت از جوشش بیفتد، برنامه ای بود که اسیران اجرا کردند که پیشوای این حرکت بانوی بزرگ کربلا حضرت زینب (س) بودند که رسالت های متعددی را بعهده داشتند که این امر نشان دهنده آینده نگری آن بانوی بزرگ می باشد. بزرگترین رسالت ایشان، رساندن خون شهیدان خصوصاً برادر بزرگوارش و افشای حقایق کربلا بود. برخی از رسالتهای ایشان در ذیل آمده است:

  • رساندن پیام خون امام (ع) و اهل بیت و اصحابش به توده های مردم؛
  • تبیین امامت و خلافت رسول خدا (ص) و معرفی امام برای مردم؛
  • معرفی چهره واقعی بنی امیه و ذکر جنایات آنها؛
  • پیشگیری از تحریف حادثه کربلا بوسیله دشمن با بیان اهداف و انگیزه های آن؛
  • بهره گیری از جوشش خون امام حسین (ع) و شهدای کربلا برای ریشه کردن بنی امیه؛
  • محو آثار تبلیغات پنجاه ساله بنی امیه علیه حضرت علی (ع) و اهل بیت(محلاتی، ذبیح ا... ، ص 54).

- اگر زينب نبود و مديريت بحران توسط ايشان صورت نمي گرفت كربلا در نطفه مدفون مي شد

  • - زينب دركربلا همانند زينب مدينه با ابهت و صلابت است

 

 

چراسنی نشدیم؟

  •سوره هل اتی در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه سلام الله علیها و حسنین علیهما السلام می داند. •

دکتر حجتی در اسباب نزول از قول علامه امینی در الغدیر، 34 نویسنده اهل تسنن  را با نام کتاب و  آدرس معرفی کرده که اعتراف کرده اند سوره هل اتی در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده. •اسباب نزول ، ص35. سیوطی، در المنثور، ج1، ص379

ابن عباس می گوید:

  •وقتی آیه « و الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه ( بهترین آفریدگار)» نازل شد، بینه/7 •پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مصداق این آیه تو علی و شیعیانت می باشی که در قیامت خشنود خواهید بود وخدا هم از شما راضی است.

 

غایه المرام، ص326:

 

چرا سنی نشدیم؟

جرج جرداق مسیحی:

  •ای دنیا چه می شد اگر همه نیرهایت را به کار می گرفتی و در هر زمان و عصر شخصیتی چون علی با آن عقل و قلب و زبان و با آن ذوالفقارش به ما می بخشیدی •

ابن عطیه، مقدمه الجامع المحرر، ص363 و مقدمتان فی علوم القرآن، ص263

  •پسر عمر گفت: در علی سه فضیلت وجود داشت که اگر یکی از آن سه فضیلت را من داشتم برای من بهتر از شتران سرخ موی بود

   1- ازدواج با یگانه دخت رسول الله صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام

   2- پرچمداری در جنگ خیبر

   3- عمل به آیه نجوی

 

•تفسیر طبری، ج28، ص15

علی علیه السلام فرمود:

 

آیه ای در کتاب خدا وجود دارد که کسی پیش از من به ان آیه عمل نکرده و کسی هم بعد از من عمل نخواهد کرد.

 من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل نمودم و هر وقت به نزد پیامبر می آمدم ، یک درهم از آنها را در راه خدا می دادم سپس آن آیه نسخ گردید و کسی پیش ازمن به آن عمل نکرد و آن آیه « اذا ناجیتم الرسول» است.

  •رسول اکرم صلی الله علیه و آله: انک تسمع ما اسمع  و تری ما اری الا لست نبی  [ ای علی] بدرستی که تو می شنوی آنچه من می شنوم و می بینی آنچه را که من می بینم الا اینکه تو رسول نیستی. •

علی علیه السلام: لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً » اگر همه پرده های مادی کنار رود ذره ای به یقین من افزوده نشود. •

ای کمیل درون سینه من دانش فراوانی انباشته شده است [ با اشاره به سینه خود] اگر کسانی که تاب و تحمل آن می داشتند ؟؟؟

احادیث گهربار از امام حسین علیه السلام

 

حدیث (۱) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثه: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّه اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.

(تحف العقول ، ص ۲۴۷)

حدیث (۲) امام حسین علیه السلام فرمودند:

أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقه الىَ الجنّه
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.

(کشف الغمه فی معرفه الائمه ج ۲،ص ۳۳)

حدیث (۳) امام حسین علیه السلام فرمودند:

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.

(بحارالانوار،ج ۴۴،ص۳۸۳)

حدیث (۴) امام حسین علیه السلام فرمودند:


إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است

(التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه السلام ص۳۰۹)

حدیث (۵) امام حسین علیه السلام فرمودند:


لا یأمَن یومَ القیامَهِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت

(مناقب ابن شهر آشوب ج/۴ ص/ ۶۹) (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲ )

حدیث (۶) امام حسین علیه السلام فرمودند:

 

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند

(بحارالانوارج۸۱ ص۲۵۷) (بحارالانوارج۹۰ ص۲۹۱)

حدیث (۷) امام حسین علیه السلام فرمودند:

 

اَلبُکاءُ مِن خَشیهِ اللهِ نَجآهٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

(جامع الاخبار ص۹۷)

حدیث (۸) امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.

(الکافی،ج۲،ص۳۷۳)(الکافی،ج۴،ص۱۱۷)

حدیث (۹) امام حسین علیه السلام فرمودند:

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره، ج ۷۱،ص۴۰۰)

حدیث (۱۰) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند

(نزهه الناظر،ص۸۸)

شما که آخرین امتها بودید پس از رفتن من با خاندانم چه کردید؟

شما که آخرین امتها بودید پس از رفتن من با خاندانم چه کردید؟

اهل بیت را در حالی وارد مجلس یزید کردند که دستشهایشان با زنجیر به یکدیگر بسته شده بود.

حضرت زین العابدین(علیه السلام) با دیدن یزید فرمود:

چه می پنداری اگر جد ما رسول خدا ما را در چنین حالتی ببیند؟

پیش از آنکه یزید سخنی بگوید فاطمه دختر امام حسین(ع) گفت: ای یزید! آیا دختران رسول خدا(صلوات الله علیه وآله) باید این گونه به اسارت گرفته شوند؟

عده ای در مجلس به گریه افتادند و یزید دستور داد دستهای امام سجاد(ع) را باز کنند. آنگاه در حالی که با چوبدستی اش بر لب و دندانهای امام حسین(ع) ضربه می زد گفت:

سرهایی را از کسانی که عزیز بودند شکافتیم و آنها آزار دهنده تر و ستمکارتر بودند.

در این هنگام یحیی بن حکم(۱) در حالی که می گریست گفت: آنهایی که در کنار طف بودند به ما نزدیکتر هستند تا ابن زیاد عبد، که نسبت پستی دارد. نسل سمیه مادر زیاد به تعداد ریگهاست، اما از دختر پیامبر نسلی بجای نمانده است.

یزید بر سینه او کوفت و گفت: خاموش باش!(۲) او که در موضع انفعال قرار گرفته بود گفت: خداوند پسر مرجانه را رسوا کند! اگر بین او و شما خویشاوندی بود چنین نمی کرد. زنجیرها را بردارید و طتابها را باز کنید!(۳)

سپس یزید با اشاره به رأس مبارک امام حسین(ع) گفت: این مرد به خود می بالید و می گفت: پدر من از پدر یزید بهتر و مادرم از مادر او بهتر است. جد من از اجداد یزید و من خود از او بهتر هستم و همین مسائل بود که وی را به کشتن داد! اما اینکه پدر او بهتر از پدر من است، کار به داوری کشید و خدا به نفع پدر من داوری کرد! اما اینکه مادر او بهتر از مادر یزید است به جانم سوگند فاطمه(س) دختر رسول خدا بهتر از مادر من است.

اما در مورد جد او، مسلم است هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد نمی تواند بگوید که جد من بهتر از محمد(ص) است. ولی در مورد خودش و من، شاید او این آیه را نخوانده است:

قل اللهم مالک المُلک (۴)

سپس خطاب به حضرت زین العابدین(ع) گفت: ای پسر، پدر تو رابطه خویشاوندی را نادیده گرفت و حق مرا انکار کرد، و با حکومت و سلطنت من به مبارزه برخاست و خداوند با او چنان رفتار کرد که دیدی!

امام ادعای وی را با آیه ای از قرآن پاسخ داد:

ما اَصابَ مِن مُصیبه فی الارضِ و لا فی انفسکم الّا فی کتابٍ مِن قبلٍ اَن نَبرَأها انَّ ذلکَ علی الله یسیرٌ. (۵)

هیچ مصیبتی به مال و یا جان شما نرسد، مگر پیش از آنکه آن را خلق کنیم.

در کتاب خدا این گونه نوشته شده است و این امر بر خدا آسان است.

یزید از فرزند خود خالد خواست تا پاسخ امام را بدهد، امام چون او درماند خود گفت:

اگر مصیبتی بر شما رسد برای کارهایی است که انجام می دهید و خدا بسیاری از گناهان را می بخشد.(۶)

حضرت زین العابدین(ع) فرمود: ای زاده معاویه و صخر و هند، نبوت و رهبری همیشه در اختیار پدران و اجداد من بوده است؛ پیش از آنکه تو متولد شوی.براستی که جدم علی بن ابی طالب(ع) در جنگ بدر و احد و احزاب پرچمدار رسول خدا بود و پرچم کافران در دست پدر و جد تو بود؛ و آنگاه فرمود:

چه می گویید آنگاه که پیامبر به شما بگوید شما که آخرین امتها بودید پس از رفتن من با خاندانم چگونه رفتار کردید. گروهی را به اسارت گرفتید و دسته ای را به خون آغشته کردید.

امام در ادامه افزود: ای یزید، وای بر تو! اگر می دانستی چه کرده ای و درباره پدرم و خاندانش و عموهای من چه جنایتهایی مرتکب شده ای؛ اگر می دانستی در کوهستانها پناه می گرفتی و خاکستر نشینی می گزیدی و فریاد، واویلا بلند می کردی. آیا باید سر حسین بن علی(ع) که امانت رسول خدا(ص) بود در مقابل دروازه شهر آویزان باشد؟! ما امانت رسول خدا(ص) در میان شما هستیم و من تو را به خواری و پشیمانی در روز رستاخیز بشارت می دهم، روزی که مردم گرد آیند.(۷)

یزید که حالت عادی نداشت و گویا مست (۸) بود و یا اینکه همه چیز را از دست رفته می دید در حالی که با چوب دستی خود بر لب و دندان امام حسین(ع) ضربه می زد گفت:

ای کاش بزرگان قبیله ام که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و می دیدند که قبیله خزرج چگونه در برابر نیزه ها به زاری افتاده اند.

به تلافی جنگ بدر بزرگانش را کشتیم و حساب ما تسویه شد. فرزندان هاشم با حکومت ما بازی کردند والا نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شده است. من از دودمان خندق نیستم، اگر کینه ای را که از محمد(ص) به دل دارم بر فرزندانش عمل نکنم.

در این زمان یکی از شامیان با اشاره به فاطمه، دختر امام حسین(ع) خطاب به یزید گفت: این کنیز را به من ببخش!

فاطمه خود را به عمه اش زینب چسباند و گفت: عمه جان حال که یتیم شده ام کنیز هم بشوم؟(۹)

دل دریایی پیامبر عاشورا و شیرزن کربلا که مملو از درد و رنج بود توفانی شد. رویش را به سوی مرد شامی برگرداند و فرمود: نه تو و نه یزید قادر به بردن این دختر نیستید.

یزید گفت: به خدا سوگند که می توانم چنین کنم.

زینب فرمود: به خدا سوگند، هرگز چنین قدرت و سلطه ای را خداوند به تو نداده است مگر اینکه از اسلام خارج شوی و به دین دیگری در آیی.

یزید که به شدت برافروخته بود گفت: با من چنین سخن می گویی؟! پدر و برادر تو از دین بیرون رفتند.

دختر علی(ع) گفت: تو، پدر و جدت دین خدا را که دین پدر و برادرم بود پذیرفتید، اگر مسلمان باشی.

یزید گفت: دروغ می گویی ای دشمن خدا.

زینب فرمود: تو ظاهرا امیر هستی و ظالمانه ناسزا می گویی و چون قدرت ظاهری داری زور می کنی.

پی نوشت ها:

۱) ابن شهر آشوب در مناقب نام این شخص را عبد الرحمن بن حکم ذکر کرده است.

۲) ارشاد مفید، ج۲، ص ۱۱۹٫

۳) شریف القریشی، حیاه الامام زین العابدین، ص ۱۷۳٫

۴) سوره آل عمران، آیه ۲۶، بحارالانوار، ج۴۵، ص ۱۳۱٫

۵) سوره حدید، آیه ۲۲٫

۶) سوره شوری، آیه ۳۰٫

۷) بحارالانوار، ج ۴۵،ص ۱۳۵٫

۸) معالم المدرستین، ج ۳، ص ۱۶۲٫

۹) ارشاد مفید، ج۲، ص ۱۲۰٫