صفات و خصوصیات حضرت زینب(س)

حضرت زینب علیهاالسلام

نام نهادن زینب علیها السلام

چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی ‌گیرم. صبر می‌کنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند.

پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی می‌مانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.

 

القاب زینب علیها السلام

حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری می‌خواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیده‌اند.

لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه1 پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشته‌اند که از آن جمله است: «ولیّةُ الله» و «اَمینةُ الله».

 

کمالات حضرت زینب

زینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا می‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، همسان امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا.

 

تربیت حضرت زینب

 

زینب کبری در حصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسه طیبه، ادب آموخت.

 

یگانه پرستی زینب علیها السلام

 

حضرت زینب در دوران طفولیت در دامان پدر می نشست و حضرت علی علیه السلام با لطف و مهربانی، به او سخن گفتن می‌آموخت. روزی امام به دختر عزیزش فرمود: بگو «یک». گفت: یک. فرمود: بگو «دو» زینب ساکت ماند. فرمود: نور دیده من! بگو دو. ناگهان زینب زبان گشود و عرض کرد: پدر جان! زبانی که به گفتنِ یک باز شد، چگونه می تواند «دو» بگوید؟! امام که می‌دانست مراد فرزندش اذعان به توحید و یگانگی خدا است، او را به سینه چسباند و بوسید.

حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

زین اب

 

بعضی معتقدند: زینب، نام درختی زیبا و خوشبو است، و برخی گفته‌اند: زینب در اصل، مرکب از دو کلمه «زین» و«اب» است و زینب را از آن رو زینب گویند، که زینت و افتخار پدر است و بدین سان، آن بزرگوار را «زین ابیها» نامند؛ هم چون مادرش که«ام ابیها» است.

 

بندگی خدا

 

شهامت، شجاعت و قوت قلب زینب، از ارتباط و اتکای او به خدا سرچشمه می‌گیرد. سخنان کوبنده‌اش در کاخ یزید، نهی از منکر در آن فضای مسموم، حمایت و پاسداری از حیا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظیفه در همه جا، جلوه‌هایی از بندگی حضرت زینب علیها السلام است.

 

دوستی زینب و حسین علیهما السلام

 

علاقه و محبت امام حسین و زینب علیهما السلام به یکدیگر در تمام مراحل زندگیشان جلوه گر است: در طفولیت، زینب جز در آغوش حسین آرام نمی‌گرفت و همواره به او چشم می‌دوخت. گویند: موقع ازدواج، زینب کبری با شویش، عبد اللّه شرط کرد که همه روزه به او اجازه دهد تا حسین علیه السلام را زیارت کند و کمتر روزی بود که زینب حسین را نبیند.

 

هم سفر حسین علیه السلام

 

بعضی از سیره نویسان گفته‌اند: در هنگام ازدواجِ زینب کبری، علی علیه السلام با عبد اللّه شرط کرد که هر گاه حسین به سفر رفت، زینب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت کند. عبد اللّه شرط را پذیرفت و به پیمان خود همواره پایبند بود.

 

دانش زینب علیها السلام

حضرت زینب 
علیهاالسلام

حضرت زینب از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از زنان مدینه نزد ایشان می‌آمدند و از درس تفسیر او بهره می‌بردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مکتب نبود، بلکه ـ چنان که امام سجاد علیه السلام در مسجد کوفه بعد از ایراد خطبه معروف حضرت زینب فرمودند ـ او دانشمندی الهی است و خداوند چشمه‌های زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است.

 

عبادت زینب کبری علیها السلام

 

زینب علیها السلام در خشوع و خضوع و عبادت و بندگی مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح می‌کرد و مدام قرآن تلاوت می‌فرمود. آن بانوی بزرگ اسلام در میدان دشوار کربلا و از آن جا تا شام، در مشکل‌ترین حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترک نگفت.

 

فصاحت و بلاغت

 

ابن عباس، پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره زینب کبری چنین گوید: «عقیله ما زینب، دختر علی علیه السلام در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی، بی نظیر بود. هنگامی که سخن می‌گفت، می‌پنداشتی علی علیه السلام سخن می‌گوید.» گواه این مطلب سخنرانی او در مجلس یزید است. این سخنان در حدّ اعلای فصاحت و در اوج شیوایی و رسایی قرار دارد.

 

بصیرت در امور سیاسی

 

محمد غالب شافعی از علمای اهل سنت می گوید: زینب علیها السلام دختر علی بن ابی‌طالب در بهترین مکتب اخلاقی پرورش یافت و از سرچشمه آیات الهی سیراب گشت؛ در حلم و کرم و بصیرت در امور سیاسی بین خاندان بنی هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را به هم آمیخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه.

 

صبر و شکیبایی

 

مرحوم سپهر، سیره نویس معروف می‌گوید: در مراتب فضل زینب کبری علیها السلام سخن بسیار است، به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن می‌گشود، گویی علی بن ابی‌طالب سخن می‌گفت. عفت و عصمت، و درآیت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر می‌ساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوه‌ها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی می‌کند. به راستی از آغاز آفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است.

منبع: گلبرگ، 1379، ش5

گروه دین و اندیشه تبیان

 

انتصاب حجت الاسلام ملك حسینی به عنوان نماینده‌ی ولی فقیه در استان كهگیلویه و بویر‌احمد

 
 
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی طی حكمی حجت الاسلام آقای حاج سید شرف الدین ملك حسینی را به عنوان نماینده ی ولی فقیه در استان كهگیلویه و بویر احمد منصوب كردند.
متن حكم رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم  الله الرحمن الرحیم
جناب حجة الاسلام آقای حاج سیّد شرف الدین ملك حسینی دامت تأییداته
بعد السلام و التحیة
در پی درگذشت عالم جلیل القدر مرحوم والد مكرّم و معظّم جنابعالی رضوان الله علیه، بر حسب درخواست و پیشنهاد ارادتمندان آن مرحوم و جنابعالی، شما را كه بحمدالله خلف صالح ایشان و آراسته به فضیلت علم و تقوا میباشید، به نمایندگی خود در استان كهگیلویه و بویر احمد منصوب میكنم. امید است كه حضور شما در آن استان و در میان آن مردم انقلابی و غیور كه بارها از عرصه های امتحان سربلند بیرون آمده اند، مایه ی بركت و اعتلای روز افزون آن منطقه باشد.
والسلام علیكم و رحمة الله
سیّدعلی خامنه ای
14 / اسفند / 1391

مهر علی(علیه السلام)

مردی است به نام ابن سکیت از علما وبزرگان ادب عربی ،وهنوز هم در ردیف صاحب نظران زبان عرب مانند سیبویه ودیگران نامش برده میشود
این مرد در دوران خلافت عباسی میزیسته،در حدود دویست سال بعد از شهادت حضرت علی (ع)در دستگاه متوکل متهم شدکه شیعه است .اما چون بسیارفاضل وبرجسته بود متوکل اورابه عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد.

یک روز که بچه های متوکل به حضورش آمدند وابن سکیت هم حاضر بود،وخوب از عهده درس خویش برآمده بود ،متوکل ضمن اظهاررضایت ازابن سکیت وشایدبه دلیل سابقه ذهنی که ازاوداشت که شنیده بود:تمایل به تشیع دارد از ابن سکیت پرسید :این دوتا(دو فرزندش)پیش تو محبوب ترند ،یا حسن وحسین فرزندان علی(ع)؟

ابن سکیت از این جمله وازاین مقایسه سخت برآشفت ،خونش به جوش آمد،با خود گفت،کار این مرد مغروربه جایی رسیده است که فرزندان خود راباحسن وحسین(ع)مقایسه میکند ؟این تقصیر من است که تعلیم آنها را برعهده گرفته ام ،لذا در جواب متوکل گفت:<<به خدا قسم،قنبرغلام علی(ع) به مراتب ازاین دو درنزد من محبوب تر است>>.

متوکل فی المجلس دستور داد:زبان ابن سکیت رااز پشت گردنش در آوردند.

تاریخ افرادسر ازپانشناخته زیادی رامی شناسد که بی اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کرده اند ،این جاذبه رادر کجا میتوان یافت ؟گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد علی (ع)به همین شدت دوستان ودشمنانی دارد که داستان فوق گویای نمونه ای از هردو می باشد.



(جاذبه و دافعه علي(ع)_ص 24)

 

خواهرم، چادرت

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:
"يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدي صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه اي بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوري. ما براي اين چادر داريم مي رويم... چادرم در مشتش بود که شهيد شد.
از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم".

 

سائل هر ساله عباس (علیه السلام)

به نام خالق چشمان عباس

شعر خیلی زیبا از استاد بزرگوار حاج غلامرضا سازگار

 

گویند فقیری به مدینه به دلی زار
امد به در خانه ی عباس علمدار
زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرار
کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار
هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یکساله ی خود هدیه ی بسیار
گفتا به زنان ام بنین مادر عباس
با سوز دل سوخته و دیده ی خون بار
کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار
خود سائل هر ساله ی عباس من است این
عباس دل ازرده شود گر برود زار
دادند بدو زیور و زر هر چه که می بود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار
سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم چهره به دیوار
گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار
ان سائل دلباخته چنین گفت :
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من در این خانه گدائیست بهانه
من عاشق عباسم ، نه عاشق دینار
من امده ام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار
هر سال زدم بوسه بر ان دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار
یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از ان چهره دگر بار
ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند : فروبند لب ای مرد گرفتار
ای عاشق دلسوخته ای محو رخ دوست
ای سائل دلباخته ، ای طالب دیدار
دستی که زدی بوسه جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار
ان دست کزو خرجی یکساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار
سر بر سر نی ، دست جدا ، تن به روی خاک
لب تشنه ، جگر سوخته ، دل شعله ای از نار
این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بود در غم عباس عزادار
این مادر پیری که قدش گشته خمیده
سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار
این مادر دلسوخته ی چهار شهید است
گردیده دو تا قامتش از ماتم ان چهار
این مادر عباس همان ام بنین است
دادند بنینش همه جان در ره دادار
سوگند به ان مادر و ان چهار شهیدش
بگذر ز گناه همه ای خالق غفار

 

 
مداحی های محرم